خاطرات 6 تا 9 ماهگی
عزیز دلم تو هفت ماهگی شیطنت هات شروع شده بود و عاشق بازی و شیطنت با بابا بودی. در هنگام دالی بازی از خنده ریسه می رفتی، توپو خیلی دوست داشتی و بابا برات انواع مختلف توپ خریده بود. تو هشت ماهگیت اصلا نمی نشستی و مدام در حال چهار دست و پا بودی (بدون حرکت به جلو). تو این ماه دست زدن و بوس کردن رو یاد گرفتی و وقتی می گفتم(بابا) به در نگاه می کردی. در تاریخ 26/12/90 دندون پیشین میانی چپ فک پایینت در اومد. به درخت هم می گفتی دخ. توی این ماه (10و11 فروردین91) به کاشان رفتیم. تو همین ماه کلاس زبان رو شروع کردم و بهمین خاطرمجبور بودم ساعت 8 تا 10 شب برم و تو هم پیش بابا می موندی. یه روز توی فروردین ماه به یک اسباب بازی فروشی رفتیم و توی فسقل...
نویسنده :
مامان آوین
21:00